2024-03-26 23:30
از دفتر عاشقانه هایم ☘️
بهار از راه رسید و من پرواز کردم ندای هدهد را شنیدم، تقدیرم را پذیرفتم این گنجشک کوچک بدون آوردن هیچ بهانه ای بدون هیچ ترسی بالهایش را گشود و اوج گرفت رفتن بسیار آسانتر از در گل ماندن بود رفتن برای من زیباترین بود وقتی تو همچنان در زمستان سخت خودت مانده ای نشانه گرفتن پرندگان کوچک،مهربان و صمیمی ساده ترین کار است شکستن پر پرواز اما بزرگترین گناه است اطمینان دارم هیچ قراری در هیچ مکانی با یکدیگر نداریم حتی پشت آشیانه سیمرغ که به آنجا هیچ راهی برایت نیست.