گرچه بی رسمی زیادت دیده ای از ما رفیق
از چه رو اینگونه کردی روی خود از ما دریغ
خود خبر داریم بد کردیم و لایق نیستیم
لیک با انصاف ما هم آنقدر بد نیستیم!
ما که هرجا کنج دنجی لحظه ای آسوده ایم
از صمیم جان و دل یارا به یادت بوده ایم
چرخ گردون چند سالی بر مراد ما نرفت
هرچه دنیا رفت یاد یار از یادم نرفت
بی سبب دیروز من را از خودم عاصی نکن
این چنین با خسته ی کم صبرِ وسواسی نکن
عاقبت روزی ز شوق دل صدایت می کنم
با دلی سیر از جدایی ها سلامت می کنم