2024-09-01 20:00
امروزازاون روزهایی بود که بدجوردمق بودم زدم بیرون کلی قدم زدم وفکرکردم که دیدم رسیدم به طلافروشی . خودم برای خودم مثل همیشه یک چیزی خریدم . خداروشکر استطاعتش ودارم برای خوشحال کردن خودم کاری بکنم ولی دوست داشتم همسری یاری مهربان برام می خرید . البته ۲۰سال تنهایی دیگه حسی برای همسرداری برام نزاشته .ولی خب دل دیگه گاهی نجواهایی می کنه .به هرحال امروزهم گذشت . ومن می دانم فردا بازم دارم می خندم چون طاقت ناراحتی عزززیزانم وندارم .باید قوی باشم مثل همیشه .امروزهم گذشت خدایاشکررت