آدمى براى رفتن،
هزار و يک بهانه میخواهد
براىِ ماندن اما
فقط يك دليل...
يک حالِ خوب از جنس دوست داشتن،
شش دانگ حواس جمع،
یک اولویت تغییر ناپذیر،
یک تکیه گاه گرم...
آنها که به یکباره میروند،
قبلتر ها دیدنیها را دیدهاند!
تقلاهایشان را کرده اند!
فریادهایشان را زده اند!
شکستههایشان را بند زدهاند و دوباره شکستهاند...
و آنگاه که تنها دلیل ماندن را از دست رفته دیدهاند بار و بندیلشان را جمع کردهاند و
برای همیشه رفتهاند