♡قطار♡
🇩🇪
۱/۷
از بیمارستان اومدم بیرون، خسته بودم، زمستان بود و هوا به شدت سرد
سریع سوار اتوبوس شدم تا برسم به قطار. تمام مسیر از دم ایستگاه قطار تا خود قطار را دویدم، از پله ها به سرعت بالا رفتم، هنگامی که رسیدم دم قطار، همین که از پله ها رسیدم بالا، درها بسته شد.
نفسم به سختی بالا میومد و حس میکردم الان بیهوش میشم
اولین صندلی که پیدا کردم نشستم تا حالم بهتر بشه
👇ادامه،کامنت👇
فیلم: ماه گذشته، پس از یک روز سنگین در بیمارستان
وقتی اسم غذا
*سوپرایز سرآشپز*
بود