غربت،
دریایی بیکران از زخمهای بینام است
که هر موجش،
قصهای از عشقهای ناکام دارد.
در سکوتِ شبهایش،
صدای شکست قلبهایی را میشنوی
که میان مرزها گم شدند،
دور از وطن، بیآغوش…
و تنهایی،
همچون سایهای
آغوش میگشاید
تا زخمهایت را
یکییکی
در ظلمتش گم کند.
اما شاید…
شاید جایی دور،
چراغی روشن باشد،
چراغی که نامش امید است.
#آ_ب_م