با من از قشنگی پاییز و زمستون حرف نزن.از رنگ ولعاب عشق نگو.
از بوی بارون وجنگا وهیزم چیزی نگو.
من ؟
منی وجود نداره.
من با چشمهای خودم،با تک تک سلولهام، لحظه هایی رو تجربه کردم که فکرشم نمیکنی.
با من حرف نزن.
به من نگاه نکن که تمام کوه ها پیش من کم آوردن
تمام بغضها پیش بغض من کمرنگ سدند
من رو بهحال نزارم بزار و برو……..