2025-01-02 20:53
درحال خوندن رمان غرور و تعصب هستم. اوایل خوندن رمان حس میکردم که دارم یک داستان خاله زنکی انگلیسی برای ۲۰۰ سال پیش رو میخونم. اما به تدریج داستان برام جذاب شد بطوری که کنار گذاشتن کتاب به نوعی برام سخت شده. امروز رسیدم به بخشی که الیزابت با خوندن نامه دارسی پرده های تعصب فکری از جلوی چشمانش به کنار میره و ناگهان متوجه میشه که چقدر تا به حال اشتباه میکرده. چقدر این صفحات رو جین آئوستین به زیبایی به نگارش در آورده. آنقدر زیبا که برایش دوست دارم لغت شاهکار رو بکار ببرم.
غرور و تعصب