2025-01-02 21:07
رفته بودیم شهرستان بابام میخواست بره خونه فامیلاش ومن نمیخواستم برم برای اینکه مثلا منو متقاعد کنه برگشته میگه:ببین بابا یه روزی میرسه که تو با شوهر و بچهات میای اینجا و میبینی کسیو نداری بری خونش و باهاش رفت و امد کنی من که چیزی نگفتم ولی جدا بابام چرا فکر کرده من با پای خودم یه روز میرم تو یه سگ دونی که از دوغوز اباد و کویر لوت پرت تره برای اینکه با پسر عمه ی شوهر خاله ی مادربزرگ پسر عمه ی بابام در ارتباط باشم؟ پدر من اگه تو‌ نباشی من اصلا سمت این سگا نمیرم
61
回覆
27
轉發

回覆

轉發

24小時粉絲增長

無資料

互動率

(讚 + 回覆 + 轉發) / 粉絲數
676.92%

© 2025 Threadser.net. 版權所有。

Threadser.net 與 Meta Platforms, Inc. 無關,未經其認可、贊助或特別批准。

Threadser.net 也不與 Meta 的"Threads" 產品存在任何關聯。