2025-01-03 17:50
«هوای گریه دارم، بهای شانهات چند؟»
غریب خانه هستم، صفای خانهات چند؟
پرندهای اسیرم، شکسته بال و زخمی
بدون آب و دانه، بهـای دانهات چند؟
محبتی ندیدم، من از کسی در این شهر
صداقت و محبت، در ایـن زمانهات چند؟
بهانهای ندارم، برای دل سپردن
بگو که نازنینم، نگاهِ عاشقانهات چند؟
زخم فراوان به دل، دیدهام از این و آن
همدم و همصحبتِ، آهِ شبانهات چند؟
حرف بزن تو از عشق، بگو به زیر باران
همقدمِ بودنِ ، شانه به شانهات چند؟
بغض گلوی مرا، شعر و غزل کم نکرد
سنگ صبور من باش بگو ترانهات چند؟