خیلی بیخود و بیجهت از رو بیکاری رفتیم خونه دوستم تو کوه سر زدیم که یه چک بکنه
۸۰ کیلومتر راه
همینجوری بازم بیخود کتف و بال گرفتیم گفتیم شاید بمونیم
و گس وات
تا رسیدیم
دوتا گربه دم در خونش از شدت گشنگی رسما داشتن سنگ میخوردن و سیرشون کردیم برگشتیم
شما میگی اتفاقیه؟
نه
اونا باید سیر میشدن
و همه چیز امروز عجیب بود