موضوعی که میخوام تعریف کنم واسه همین ۲ سال پیشه ،یکی از دوستام که نمیتونم اسمش رو ببرم خونش مهرشهر و بچه کرجه و کاسبه و بوتیک داره میگفت پنجشنبه بود و تازه از بازار تهران برگشته بودم و کلی خرید کرده بودم واسه مغازه و با ۲ تا از بچه ها نشسته بودیم تو خونه قلیون میکشیدیم و فیفا میزدیم .. گفت ساعت حول و حوش ۱۱ ۱۲ شب بود که استوری یک دختره که ۷ ۸ ماهی تو فالورام داشته بودمش و گه گاهی باهاش چت میکردم رو ریپلای زدم و حرف پیش اومد و گفتم کجایین برنامتون چیه اونا هم ۳ نفر بودن و ما هم ۳ تا 👇🏻👇🏻