2025-01-30 18:32
این مادربزرگمه…
بعد این که پدربزرگم فوت شد آلزایمر گرفت و تو ی دورانی از جوونیش گیر کرده بود
این عکسی که میبینید وقتی بود که من داشتم ناخنام لاک میزدم (مادربزرگ من مثل بقیه مادربزرگا که طرز فکر قدیمی دارن طرز فکر قدیمی داشت و قبل آلزایمر میگفت اینکارو نکنین نماز بخونین لاک نزنید نماز نمتونین بخونید فلان بهمان)
اینجا به من گف ناخنات لاک نزن بابات دعوات میکنه فک میکرد من دخترشم و پدرم شوهرشه،گفتم نه اجازه گرفتم ازش گف پس چرا نمیزاره من لاک بزنم گفتم بیا تو هم اجازه بگیر ازش لاک بزن