تقدیمِ اَراذِل شد و دیدی ثمرش را
وقت است که کشور به اَفاضِل بسپارند
زنهار به ملّا ندهی خر به امانت
کآسان بستانند، وَ مشکل بسپارند
این فرقه چو گوی از کفِ تیمی بربایند
هیهات که بر تیمِ مقابل بسپارند
خون گرْیْ بر آن طایفه کز فرطِ بلاهت
بر وعده ی شیّادِ دغل، دل بسپارند
بس حسرتِ دریا به دلم مانده، سپردم
یاران، جسدم را لبِ ساحل بسپارند
فیّاض دیوان بگی